عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 869
نویسنده : آوا فتوحی

از پنجره نگاه می کردم به حیاط
میوه ها بر شاخه
درختان سبز بودند
پا به حیاط که گذاشتم زمستان شد
از بیرون نگاه کردم به اتاق
پدر جوان بود
مادر زیبا
پا به اتاق که گذاشتم زمستان شد
پدر دراز کشیده کنار مادر هوای زن دوم دارد
مادر تا جنون
یکی دو قرص فاصله دارد
یک استکان چای گرم
می تواند هر دیوانه ای را گرم کند برای زندگی
چای را در لیوان می ریزم
لیوان پر می شود ازخون
پُر می کنم مشتم را
می پاشم به صورت پدر
مادر
می پاشم به سر و روی این زندگی
یک مشت هم می برم
برای درختان و میوه ها
وسط حیاط
خون روی دستم یخ می زند
باور نمی کند هیچ کس
این خون کسی نیست
که روی دستم مانده است
مأمورها دست هایم را می بُرند
با همین خون یخ بسته می بَرند
پس چطور شعر بنویسم
چطور بروم دستشویی
چطور باز کنم دکمه های پیراهنش را
این زندگی هم برای ما دُم درآورده لامصب
روز دادگاه همه جمع شده اند
دست هایم صندلی جلو
خودم ردیف آخر
دارد آب می شود خون یخ بسته
دست هایم قاطی می کند
خون را می پاشد به صورت قاضی و داد می زند
بلند می شوم
کتمان می کنم :
این دست های من نیست
مادرم شاهد است
قرار بود دختر باشم
پسر عموهایم به من تجاوز کنند
شانس آوردم
پسر عموهایم دختر شدند
این زندگی انگار
روی دیگ بخار بنا شده
چطور بگویم :
عاشق که شدم
موهایم ریخت
چطور سرم را بگیرم رو به گلوله
چطور طناب را ببندم دور گردنم
وقتی از کمر به بالا سنگم
پزشک تأیید کرد :
روزهای فرد عاشقم
روزهای زوج جانی
قاض هم حکم داده :
روزهای فرد اعدام شوم
روزهای زوج ازدواج کنم
دست ها
دستشویی
زن دوم پدر
همگی دلشان برایم تنگ شده
از پنجره نگاه می کنم به حیاط
حیاط از پنجره نگاه می کند به من
دکتر قرص های روان گردان تجویز کرده
من با یک بوسه روانم برمی گردد

از مجموعه ی دومم "از گردن به بالا سنگم" علی نوری



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: علی رضا , نوری , کتاب , نویسنده , ,
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 832
نویسنده : آوا فتوحی


قالب نیمایی

شعر آزاد

شعر سپید

  اینک به اجمال به شرح و توضیح قالب های شعر فارسی می پردازیم. ابتدا به بیان قالب های سنتی می پردازیم :

قصیده
قصیده نوعی از شعر است که دو مصراع بیت اول و مصراع های دوم بقیه ی بیت های آن هم قافیه اند.
طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد.

لحن و موضوع قصیده حماسی است و در آن از مدح و مفاخره و هجو و ذم و .... سخن می رود و مسائل دیگر از قبیل مسائل اخلاقی و دینی و وصف طبیعت در قصیده جنبه فرعی دارد.

هر چند قصاید شاعرانی چون ناصرخسرو به موضوعات مذهبی و فلسفی و منوچهری و خاقانی به وصف طبیعت و سنایی به عرفان و مسعود سعد به حسبیه معروفند اما مضمون اصلی قصیده مدح است و در قصاید عنصری و انوری نیز موضوع اصلی مدح کردن شاهان است.

قصیده قالب رایح شعر فارسی از اوایل قرن چهارم تا پایان قرن ششم است و از این تاریخ به بعد غزل اندک اندک جای آن را می گیرد اما اوج قصیده سرائی در قرون پنجم و ششم است.

در قرن ششم بر اثر تحولات سیاسی و اجتماعی که رخ می دهد (بر روی کار آمدن سلجوقیان) بازار مدح از رونق می افتد و تصوف رواج می یابد و قصیده که اصل موضوع آن ستایش ممدوح در پایان شعر است جای خود را به دیگر قالب های شعری می دهد هر چند از این دوره به بعد هم قصیده دیده می شود اما دیگر قالب رایج نیست و غزل حتی وظیفه اصلی قصیده که مدح باشد را نیز بر عهده می گیرد.

سرانجام در قرن هفتم سعدی در طی قصیده ای مرگ قصیده را رسماً اعلام می کند و ساختمان سنتی آن در هم می شکند.

بعضی قصیده را "حماسه دروغین" خوانده اند چرا که در ادبیات حماسی قهرمان اغلب یک موجود اساطیری است که کارهای عجیب و خارج از توان بشر معمولی انجام می دهد ولی در قصیده همه ی این صفات در مورد شخصی که کاملاً او ا می شناسیم و می دانیم هیچ یک از این کارها را نمی تواند بکند بکار می رود.

در قصیده هایی که در مدح سلطان محمد غزنوی سروده شده است به نمونه های خوبی از این اغراق ها بر می خوریم که حتی اندکی هم با واقعیت شخصیت او سازگار نبوده است.

نمونه ای از قصیده

قصیده "بهاریه" فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمود غزنوی است

که برای نمونه ابیاتی از آن نقل می شود:

بهار تازه دمید، ای به روی رشک بهار
بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار
همی به روی تو ماند بهار دیبا روی
همی سلامت روی تو و بقای بهار
رخ تو باغ من است و تو باغبان منی
مده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار!
به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوک
به وقت حمله، فراوان دریده صف سوار
همیشه عادت او بر کشیدن اسلام
همیشه همت او نیست کردن کفار
عطای تو به همه جایگه رسید و، رسد
بلند همت تو بر سپهر دایره وار
کجا تواند گفتن کس آنچه تو کردی
کجا رسد بر کردارهای تو گفتار؟
تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روز
همی رود ظفر و فتح، بر یمین و یسار
خدایگان جهان باش، وز جهان برخور
به کام زی و جهان را به کام خویش گذار

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: قالب شعر , نیما , سپید , آزاد , شاعر , شعر , کتاب , ,
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 845
نویسنده : آوا فتوحی


2- قالبهای نوین


تا اوایل قرن حاضر هجری شمسی ،شاعران ما دو اصل کلی تساوی وزن مصراعهای شعر و نظم ثابت قافیه ها را رعایت کرده اند و اگر هم نوآوری در قالبهای شعر داشته اند، با حفظ این دو اصل بوده است. در آغاز این قرن، شاعرانی به این فکر افتادند که آن دو اصل کلّی را به کنار گذارندو نوآوری را فراتر از آن حدّ و مرز گسترش دهند. شعری که به این ترتیب سروده شد، شکلی بسیار متفاوت با شعرهای پیش از خود داشت.
در این گونه شعرها، شاعر مقیّد نیست مصراعها را وزنی یکسان ببخشد و در چیدن مصراعهای هم قافیه، نظامی ثابت را ـ چنان که مثلاً در غزل یا مثنوی بود ـ رعایت کند. طول مصراع، تابع طول جمله شاعر است و قافیه نیز هرگاه شاعر لازم بداند ظاهر می شود. در این جا آزادی عمل بیشتر است و البته از موسیقی شعر کهن بی بهره است.
پدیدآورنده جدی این قالبها را نیما یوشیج می شمارند،. البته پیش از نیما یوشیج نیز اندک نمونه هایی از این گونه شعر دیده شده است، ولی نه قوّت آن شعرها در حدّی بوده که چندان قابل اعتنا باشد و نه شاعران آنها با جدّیت این شیوه را ادامه داده اند.
نوگرایی نیما و پیروان او، فقط در قالبهای شعر نبود. آنها در همه عناصر شعر معتقد به یک خانه تکانی جدّی بودند و حتّی می توان گفت تحوّلی که به وسیله این افراد در عناصر خیال و زبان رخ داد، بسیار عمیق تر و کارسازتر از تحوّل در قالب شعر بود.
شاعران کهن سرا می کوشیدند نظام موسیقیایی را حفظ کنند هرچند در این میانه آسیبی هم به زبان و خیال وارد شود و شاعران نوگرا می کوشند آزادی عمل خویش در خیال و زبان را حفظ کنند هرچند آسیبی متوجه موسیقی شود. پس می توان گفت پیدایش شعر نو، ناشی از یک سبک و سنگین کردن مجدّد عناصر شعر و ایجاد توازنی نوین برای آنها بوده است.



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 1154
نویسنده : آوا فتوحی
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم

خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم

خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست
... از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم

من نالی خوش نوایم و خاموش ای دریغ
لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم

دستی به سینه ی من شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم

زین موج اشک تفته و توفان آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست در دلم

باری امید خویش به دلداری ام فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم

گم شد ز چشم سایه نشان تو و هنوز
صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم

سایه


:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 1402
نویسنده : آوا فتوحی


یک زمانی از محبت خارها گل میشدند
کینه های قلب ما چون رز و سنبل میشدند
از محبت بی وفایی های ما گم میشدند
قلبها هم, خانه ی امید مردم میشدند
اینک اما از محبت حرفها کم میشود
از محبت هرکجا نفرت فراهم میشود
از ترنم های قلب عاشقان کم میشود
جانشین مهرِما هم قهر و ماتم میشود
از برای مهرو الفت جمله ها وا مانده اند
دوستی ها از ره دلهای ما جا مانده اند
وین تمام بی وفاییها که از ما مانده اند
یادگار از ما برای نسل فردا مانده اند
لورکا داوودی



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 1113
نویسنده : آوا فتوحی

سرت که درد نمی آید از سوالاتم ؟ مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم

چطور این همه جریان گرفته ای در من و مو به موی تو جاریست در خیالاتم ؟

بگو به من که همان آدم همیشگی ام؟ نه ... مدتی است که تغییر کرده حالاتم

چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم درست از آب درآیند احتمالاتم

تو محشری به خدا ، من بهشت گم شده ام تو اتفاق می افتی ، من از محالاتم

چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم دوباره گیج شدی حتما از سوالاتم

دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 1060
نویسنده : آوا فتوحی

همه ذرات هستي ، محو در روياي بي رنگ فراموشي ست . نه فريادي ، نه آهنگي ، نه آوايي

، نه ديروزي ، نه امروزي ، نه فردايي ، زمان در خواب بي فرجام ، خوش آن خوابي كه بيداري نمي بيند !

من هنوزم باهات درگیرم با گُلای شکسته ی با سوالی

که تو دلم مونده نیمه هایی که پر شد از خالی *

جای دستت هنوز رو شیشه س من هنوزم باهات درگیرم

روسریتو به دخترم دادم من هنوزم برات میمیرم *

از کسی که همیشه پشتم هست از شبای گرفته ی بی خواب

بی تو از شعر هم می ترسم کوچه ی ما گذشته از مهتاب

من همونم که مدّعی بودم مثل کوهم که سخت می افته

حالا این کوهِ مدّعی بی تو هر شب از روی تخت می افته *

حالا این جا اسیر کاغذ هام کاغذی که سیاه و بی رحمه

کاغذی که دلش پر از درده کاغذی که منو نمی فهمه *

صندلیها همیشه می بینن من همیشه به پات می مونم

میکروفن ها گواه این عشقن وقتی از تو ترانه می خونم

* من هنوزم باهات درگیرم وقتی حتّی بهم نمی خندی

وقتی هر شب با پرده می رقصی وقتی مُحکم درا رو می بندی "بهروز ایرانی"



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
بازدید : 1676
نویسنده : آوا فتوحی

در را نبند و پنجره‌های مرا بگیر

حال مرا نگیر و هوای مرا بگیر

هر روز از این شکنجه سرم تیر می‌کشد:

کمتر بیا در آینه جای مرا بگیر

حالا که با تو هستم و دور از تو: بی گمان‌

وقتش رسیده است عزای مرا بگیر

تقدیم می‌شود به تو و خلوت شبت‌؛

هرچند ناخوش است‌; صدای مرا بگیر

بگذار به «عروسی خون‌»دعوتت کنم‌

دستی جلو بیار و حنای مرا بگیر

افتاده عکس ماه به فنجان خالی‌ام‌

یک فال قهوه دورنمای مرا بگیر

وقت پریدن است اگر عازمی بیا

دست مرا رها کن و پای مرا بگیر

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
تاریخ : شنبه 12 مرداد 1392
بازدید : 1622
نویسنده : آوا فتوحی

مقدمه
منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصرعها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر به مفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، به مرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آرایی شعر به رسمیت شناخته اند.

به این ترتیب در طول تاریخ، چند قالب پدید آمده و ؛ شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط در قرن اخیر، یک تحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییر کرده است.


1- قالبهای کهن

در قالبهای کهن، شعر از تعدادی مصراع هموزن تشکیل می شود. موسیقی کناری نیز همواره وجود دارد و تابع نظم خاصی است.
هر قالب، فقط به وسیله نظام قافیه آرایی خویش مشخّص می شود و وزن در این میان نقش چندانی ندارد. از میان بی نهایت شکلی که می توان برای قافیه آرایی داشت، فقط حدود چهارده شکل باب طبع شاعران فارسی قرار گرفته و به این ترتیب، قالبهای شعری رایج را پدید آورده است :

قصیده /مثنوی /غزل /قطعه /ترجیع بند /ترکیب بند /مسمط /مستزاد /رباعی /دو بیتی /تصنیف/چهارپاره /تضمین .



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: شعر نو , قالب شعر , ازاد , نیمایی , شپید , قالب نو , کهن , رباعی , دوبیتی , غزل , ,
تاریخ : جمعه 4 مرداد 1392
بازدید : 859
نویسنده : آوا فتوحی

تعداد صفحات : 124


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com